یکشنبه 15 مرداد 1396 ساعت 11:01
پاسخ به سوالات (بخش دوم)
فرامرز ملاحسین تهرانی
سوال اول از ح. ربیعی
بنده از وضعیت خودم گله مندم و خیلی در زندگی محنت و رنج درونی کشیدم از ابتدای زندگی و کودکی به این زندگی علاقمند نبودم از ده سالگی یادم هست که وقتی به مدرسه میرفتم اصلا نمی پسندیدم و در راه می گریستم الان چهل سال دارم با کوله باری بسیار پر گناه و نمی دانم چه کنم آخر جواب خدا را چه بدهیم. بنده هم وبلاگی دارم در مورد دعا است و خودم روزانه چند نامه برایم می آید و سنگ صبور دیگرانم اما آنها نمی دانند که خودم هم غم دارم الحمدلله محتاج مایحتاج زندگی نیستم و از وضع مالی معتدلی برخوردارم، اما چه کنم گاهی خودم میگویم بروم اما نمیشه که...
بنده یک فردی هستم که دعوت کننده مردم به معنویت هستم اما خودم احتیاج دارم که استاد دیگری به من معنویت دهد. استاد جملاتی بفرما و به صبر من برای ادامه مسیر زندگی بیفزای که میبینم بشریت نابود شد پس واقعا نمی دانم هدف از خلقت چه بود. احساسم را بیان نمودم بیصبرانه منتظر پدیده زیبای مرگ هستم...
جواب:
شما فکر می کنید تنها کسی هستید که در زندگی دچار اشتباه و خطا شده اید. همه ما اینگونه ایم و خود من هم گاهی اوقات همین احساس را نسبت به خودم دارم. اما آنچه که درباره شما و سایر مردمانی که شبیه شما فکر میکنند و زیاد از خودشان و اعمال خودشان راضی نیست ارزشمند است این است که این تواضع و فروتنی و احساس شرمندگی باعث می شود این دسته از مردم هرگز در دام آفت ویرانگر غرور و کبر نیفتند و همیشه خود را از سایر مردم کمتر ببینند و این احساس بسیار ارزشمند است و همین حالات و روحیات شما باعث ارتقا درجات معنوی شما نزد خداوند می شود.
اگر کسی روزها و شبها در حال عبادت باشد و همین مسئله باعث کبر و غرور او گردد ارزشش کمتر از کسی است که دچار گناهی می شود و همواره خود را نزد خداوند سرافکنده می بیند چرا که این دسته افراد همواره درصدد اصلاح خویش و محاسبه نفس خویش هستند. پس شما نباید از این موضوع که احیانا نتوانسته اید به درجات بالای اخلاقی و معنوی برسید ناراحت و افسرده باشید، و انشاالله که خداوند و فرشتگان الهی شما را در طی طریق نورانیت و معنویت همیاری و کمک نماید.جواب: شما احتمالا دچار حساسیت نسبت به جاذبه و تاثیرات امواج نامرئی اما در عین حال موجود و واقعی در سطح فضای سیاره ای میباشید. تنپوش یا همان کالبد ثانی شما نرم و انعطاف پذیر است پس نسبت به امواج موجود در پیرامون خود تاثیرپذیر هستید . توصیه میشود به جذابیت ها و تمایلات نفسانی خود بیشتر بپردازید و یک دوست و همدم صادق برای خویش برگزینید و از نعمات و زیبایی های دنیای پیرامون خود بیشتر بهره ببرید . در خود فرو نروید و نگاه و توجه تان به دنیا و آدمهای بیرون از خودتان باشد. شما تا بیست سه یا چهارسالگی از این حالات خارج خواهید شد.
و توی کتاباشون به این چیزا به صورت کم و بیش اشاره شده بود اما مطلب اموزشی نبود که یکی یاد بگیره یه چیز دیگه هم هست اونم اینه که کسی شمارو تو این مسیر راهنمایی کرده اخه من نمی دونم باید از کجا شروع کنم یعنی برای کسی که تازه اول راهه و خیلی هم مشتاقه که بیشتر یاد بگیره شما چه پیشنهادی دارید یعنی چه کتابی رو توصیه می کنیدو ...
جواب: البته من ادعای روح شناسی ندارم اما خب چندین سال است که در این زمینه تحقیق می کنم. و اما برای آنکه شما در زمینه علوم روحی به توانایی ها و شناخت و معرفت بیشتری نائل آیید، به شما توصیه می کنم کتاب «شناخت روح» جلد اول و دوم و همچنین کتاب «شناخت و تقویت قدرتهای مدیومی» را مطالعه نمایید. درواقع شما می بایست کتابهای علوم روحی را زیاد مطالعه کنید تا به هدفتان برسید. کتابهایی که نام بردم را ازطریق سایت copykon.ir خریداری نمایید. این کتابها بصورت الکترونیکی است و در گوشی و یا کامپیوتر و لب تاب تان می توانید از آنها استفاده نمایید.
سوال چهارم از آقای فرشاد
سئوال مهمی که من دارم این است که در بند اول ذکر کردید که تمامی انسانها به محض خواب رفتن ، روح از بدنشان جدا می شود و به گشت و گذار در محیط و جهانها می پردازد ولی بنده بر اساس مطالعات قبلی خود باورم بر این است که روح یک شخص در تمامی خوابهایش از بدن او بطور کامل جدا نمی شود و فقط حدود یکی دو وجب از بدن فاصله گرفته و حالت نوسانی و شناور روی بدن را دارد و فقط برخی اوقات بطور کامل از بدن جدا شده (البته باز هم توسط ریسمانهای اثیری با بدن ارتباط دارد) و به سیر در جهانها می پردازد. خواهشمندم در این خصوص بیشتر و واضح تر توضیح دهید . از اطلاع رسانی شما بزرگوار کمال تشکر را دارم.
جواب: همانطور که گفتید این جدایی روح از بدن ممکن است یک وجب بیشتر نباشد که به خواب سبک تعبیر می شود و در حالت خواب های سنگین روح تا فواصل دور از جسم و در اغلب موارد به سیارات دور و نزدیک و حتی جهان های روحی سفر خواهد کرد. البته تفاوت این حالت با مرگ در این است که روح و تنپوش بوسیله ریسمانهایی به جسم متصل می باشد و این ریسمانها خاصیت ارتجاعی فراوانی دارد که حالت کشسانی آن تا کواکب و حتی جهان های روحی هم امتداد می یابد و به محض بیدار شدن شخص از خواب، روح در کسری از ثانیه به داخل جسم فرو می رود.
سوال پنجم از آقای فرشاد
سئوال من این است که با توجه به توضیحات فوق معلوم می شود که جهنمیان بعد از رشد عقلی و پاک شدن آثار گناه ار روحشان سیر صعودی پیدا کرده و از جهنم خارج می شوند ولی آنطور که آیه های قران ترجمه می شود این است که جهنم برای افراد آنجا دائمی است (هم فیها خالدون) این ابهام را چگونه می شود برطرف کرد؟
جواب: بله مقصد همه ارواح و همه مخلوقات عالم، بالاخره به سوی خداوند است. اما از آنجا که معیار زمان در جهانهای روحی نسبت به کره زمین غیرقابل قیاس است، تقریبا می شود گفت که مدت اقامت ارواح در هر یک از جهانهای روحی زیاد است تا آن اندازه است که به عقل روحی رسیده و از کردار و اعمال خویش در دنیا متنبه شوند. طبق برآوردها و اخبار یک روز در جهان روحی معادل هزار سال شمسی می باشد. پس با این حساب جناب فردوسی که هزار سال است از دنیا رفته است تنها یک روز است که در بهشت ساکن است و اگر قرار باشد این مرد بزرگ مثلا صد سال پاداش بهشت داشته باشد در قیاس با سال زمینی یک مدت تقریبا ابدی در آن دنیای روحانی زندگی سعادتمندانه ای خواهد داشت. اما بالاخره ایشان نیز یک روزی باید از آن دنیای نورانی به جهانی بالاتر و بهتر انتقال یابند. وضعیت جهنمیان هم ا ینگونه است و خداوند مهربان هیچ روحی را تا ابد در یک حالت ایستا و غیرپیشرفت قرار نخواهد داد.
برچسب : نویسنده : 0masnavi-arvah1 بازدید : 73