زمان و سیر ارواح در جهان اول روحی

ساخت وبلاگ

بنام خدا

زمان و سیر ارواح در جهان اول روحی

فرامرز ملاحسین طهرانی

اصلا نمی توان، زمانی مشابه زمان کرات مادی ازجمله سیاره زمین برای جهانهای روحی تعیین نمود. اصلا معلوم نیست چگونه باید این محاسبه را انجام داد. هم می توان گفت که تمام مشاهدات و تجربه حضور ارواح در حین عبور از دوزخ به قدر یک چشم برهم زدن است، و هم می توان اینطور فهمید که خاطرات و تجربه حضور روح در این جهان به قدر یک ماه و یا حتی یک سال به طول انجامیده است. اینطور میشود گفت که در جهان های روحی هرچقدر که روح اوج می گیرد، گذشت زمان معنا و مفهومش را از دست می دهد و بهتر است بگوییم که اصلا گذشت زمانی نخواهیم داشت. زیرا تکاثف موجی این جهان ها بقدری لطیف و مواج است که ارواح قادرند سوار بر سیالات لطیف این جهان های  لطیف فقط با یک اراده در هر کجای  نقطه ای از این جهانها، حاضر باشند. پس با این توانایی بالایی که ارواح در جابجا شدن دارند، دیگر فاصله مکانی برایشان بی معنا شده و در فاصله زمانی صفر به هر نقطه ای از فضای کیهانی سفر کرده، و درواقع زمان و مکان برایشان در یک نقطه مشترک حاضر میگردد.

  

پس خدا عالم است که این سیر و سلوک و تحول درونی در ارواح گهنکار به چه صورتی خواهد بود. اما خب طبیعی است که ارواح گنهکار تا زمانی که به معنای واقعی کلمه از اعمال ناصواب گذشته خویش متنبه نشده و توبه ای راستین ننمایند، همچنان در این جهان عاری از نعمات الهی اسیر خواهند بود. ارواح دوزخی می بایست تمام آن احساسات نامطلوب و رنج هایی را که در حق همنوعان خویش در زندگی گذشته شان را باعث شده اند، را از عمق جان درک نموده و همان احساسات را تجربه نمایند تا بدانند که با اعمال و رفتار و گفتارشان چه درد و رنج و ستمی را نسبت به دیگران اعمال داشته اند. ارواح دوزخی در هر تجربه ای از بازگشت و انعکاس آن حالات توام با درد و رنج و احساسات زجرآور به خودشان بخشی از مرحله پاکسازی روحی و شناخت و آگاهی نسبت به رسالت و تکلیفی را که به عنوان یک انسان و اشرف مخلوقات از آن کوتاهی کرده بودند را طی نموده و به معرفت و آگاهی نوینی از هدف خلقت و آفرینش کائنات و ارتباط دوسویه انسان و طبیعت پیرامونش و بهره مندی وی از نعمات الهی درجهت ایجاد یک دنیایی منطبق با هدف روحانی بعثت پیامبران و اولیاالله نائل می آیند.

هرچه بر این آگاهی و شناخت افزون گردد، مرتبه ای از صعود به سطح جهان اول روحی برای ارواح گنه کار میسر گردیده تا زمانی که این دسته از ارواح کاملا به سطح و بالای جهان اول روحی رسیده و درنهایت با عنایت پروردگار مهربان و کمک ارواح متعالی و فرشتگان الهی کاملا از جهان اول روحی یا همان دوزخ خارج میگردند.

گفتیم که زمانی که مدنظر ساکنان کرات مادی است، منطبق با معیارهای سیاره ای است و هرگز نمی توان به انطباقی واقعی از دو زمان مادی و روحی دست یافت. ولی هرچه هست این صعود و رهایی بستگی به تلاش و تکاپوی ارواح گرفتار در جهنم دارد که هرچه زودتر از این دنیای تاریک خارج گردند. پس بهتر است در این فرصت موضوعی عبرت آموز را یادآور شویم. آیا بهتر نیست هم اکنون که در دنیایی که به سر می برید، و برخوردار از انواع نعمات الهی و سلامتی و تندرستی هستید، مراحل شناخت و آگاهی و تهذیب نفس را طی نموده تا خدایی ناکرده در جایی مثل جهان اول و یا جهان دوم روحی که از کمترین نعمات و نور الهی برخوردار است، در غربت و تنهایی و شاید هم توام با تنبیهات و جرایم بسیار سخت، حسرت روزهایی را بخورید که می توانستید در کمال آرامش و برخوردار از نعمات دنیایی، طریق صواب و نوعدوستی و خداپرستی را طی نمایید. پس این فرصت بزرگ را از دست ندهید، و با کمی تلاش و پشتکار و پیروی از دستورات و اوامر الهی در خودسازی و کمک به مستمندان و دستگیری همنوعانتان، جایگاهی رفیع و پر از نعمت در جهانهای متعالی و طبقات روح از هم اکنون دست و پا نمایید.

یکی از حسرتهای ارواح جهنمی این است که چرا درعین برخورداری از همه امکاناتی که در زندگانی دنیایی برایشان فراهم بوده، کارهای شایسته و ثوابی انجام نداده اند و حتی از این امکانات درجهت اعمال شنیع و گناه آلود و بعضا ظلم و ستم درحق همنوعان خویش بهره گرفته اند و بر این حماقت بزرگ خویش ضجه ها زده و ناله ها سر می دهند.

چگونگی دل کندن از تعلقات دنیایی از زبان یک روح

بریدن ازهمه تعلقات دنیایی، امری زمان بر است و به این زودیها ارواح قادربه ترک و فراموشی تمام آن خاطرات و دلبستگی های خویش نخواهند بود. البته هرچه درجات ایمان ارواح بیشتر باشد، این فراموشی و چشم پوشی از تعلقات دنیایی زودتر میسر میگردد، اما بهرحال بسیاری از ارواح مومن  و کامل هم  تا مدتها اسیر این دلبستگی ها خواهند بود. من نیز تا مدتها نمی توانستم از تعلقات دنیایی خودم چشم پوشی کنم، اگرچه از سرنوشتی که در انتظارم بود، بسیار راضی و خشنود بودم، اما بازهم دوست داشتم به خانواده ام و مخصوصا همسرمهربان و دختر کوچکم که خیلی دوستش داشتم سر بزنم. خوب به یاد دارم صبح روزی که پسران و دخترانم به خانه ما آمدند و متوجه مرگ من شدند، شیون و ناله ها آنها به هوا برخاست. همسرم که از شب قبل در کنار جنازه ام به تنهایی سوگواری کرده بود، بازهم با دیدن بچه ها، به گریه افتاد، آنها خود را روی جنازه ام که در اتاق روی تخت بود و یک پارچه ترمه ای روی آن کشیده شده بود، انداختند و دختر کوچکم کنارم خوابید و ترمه روی خودش و من کشید و دست در گردنم انداخت و با چسباندن صورتش به صورتم زار زار گریست. دیگران او را به جبر و زور از کنار جنازه من بلند کردند. من در آن لحظه در اتاق بودم و می دیدم که پسران و دخترانم چقدر غمگین و نالان هستند، دختر بزرگم پای تخت نشسته بود و پیشانی اش را به لبه آهنی آن چسبانده و دستانم سرد و پینه بسته ام را می بوسید و می شنیدم با گریه ای از عمق جان از این دستها که سالها برای آنها زحمت کشیده و روزی رسانشان بوده تشکر می کند. پسرانم هم در کنار خواهران و همسرانشان در کنار جنازه ام  صورتشان را در دست پوشانده بودند و می گریستند. دخترم کوچکم را دو عروسم و خانم های همسایه که آنجا بودند از کنار جنازه ام بلند کردند و دیدم که او آمد مادرش را در آغوش گرفت و با گریه و زاری حسرت می خورد که چرا در این دو سه روز گذشته نیامده تا بابایش را ببیند. من شاهد تمامی این صحنه ها بودم و نمی توانستم کمکی در جهت رفع این ناراحتی ها و غم های بوجود آمده برای خانوده ام بکنم و همین موضوع مرا نیز مانند آنها غمگین می ساخت.

در این اینجا به همگان توصیه می کنم که اگر پدر یا مادر و یا پدربزرگ و مادربزرگتان هنوز در قید حیات هستند، حتما زود به زود به دیدار و ملاقات آنها بروید، زیرا این عزیزان نسبت به سایر اعضای خانواده، فامیل و دیگر آشنایان بنا به شرایط سن و سال، به مرگ و انتقال به جهان های روحی نزدیک هستند، و اگر این اتفاق و رویداد برایشان رخ بدهد، دیگرهیچ بازگشتی به زمان گذشته و ملاقات و دیدار با آن عزیزان برای شما ممکن نخواهد بود و شما تا مدتهای مدید دچار عذاب وجدان و حسرت خواهید شد.

مثنوی ارواح...
ما را در سایت مثنوی ارواح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0masnavi-arvah1 بازدید : 76 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 2:53