احساس مرگ

ساخت وبلاگ

شنبه 6 خرداد 1396 ساعت 09:50

بنام خدا

احساس مرگ


Image result for ‫مرگ‬‎

فرامرز ملاحسین تهرانی

احساس مرگ چیزی نیست که انسان بتواند قبل از فرا رسیدن اجلش آن را درک کند. اگر کسی بگوید که احساس می کند بزودی خواهد مرد، این احساسی ناصحیح و شاید از منشاء برخی حوادث و ناگواریهای زندگی و یا آنکه یک نوع احساس روانی برآمده از ضمیر ناخودآگاه در بروز یادآوری تجربیات گذشته انسان باشد. (مثلا در همین تولد و یا تولدهای قبلی وی). پس احساس مرگی که توام با ناامیدی باشد برآمده از یک حس الهی و روحانی نیست، زیرا احساساتی برخاسته از معنویات و ضمیر  روحانی همیشه توام با خوشحالی و شادی و فرح می باشد نه بدحالی و ناامیدی.

  

 فقط خداوند و فرشته نگهبان می داند که چه زمانی مرگ حتمی انسان رخ خواهد داد. زیرا این جزو اسرار و رازهایی است که هیچیک از بندگان خدا نمی بایست از زمان و چگونگی وقوع آن باخبر گردد. زیرا بنابر رسالت و تکلیفی که برعهده انسانها دراین دوره از زندگی در جهان مادی است، اگر انسان کوچکترین اطلاعی از زمان مرگ و رحلت خودش داشته باشد، برخی از وظایفی که درقبال جامعه وخانواده و حتی خودش دارد ممکن است در موعد نزدیکی این رخداد عظیم متوقف گردد. اما همانطور که می بینید از آنجا که هیچکدام ازا نسانها از زمان مرگ خویش باخبر نیستند، تا آخرین نفس و لحظه زندگی، همگان در تلاش برای آبادانی و ترقی و پیشرفت خویش و جامعه هستند و در این راه هیچ کوتاهی به خرج نمی دهند.

البته دسته ای از انسانها هستند که تقریبا نزدیکی زمان مرگ خویش را حدس می زنند، و به همین خاطر در زمینه پالایش نفس و رفع ناخالصی های اخلاقی و شخصیتی خویش همواره چند قدم جلوتر از افراد سالم جامعه هستند. اولین آنها کسانی هستند که مدتهاست در بستر بیماری خوابیده اند و در رنج و درد زندگی می گذرانند و تقریبا از درمان خویش ناامید گشته اند. این دسته از انسانها به خاطر سختی که در زندگی می کشند و همچنین احساس می کنند که دیگران را در خانواده در تیمارداری خود به رنج و زحمت انداخته اند، همواره از خدا طلب مرگ می کنند. این دسته از انسانها بخاطر عدم توانایی در انجام یک زندگی توام با سلامتی، بسیاری از رفتارها و کارهایی را که یک انسان سالم قادر به انجام آن هستند، ناتوانند. بنابراین کمتر دچار لغزش و انحراف در زندگی می شوند و همواره به خاطر درد و رنج و ماندن در بستر بیماری، متوجه دستگاه الهی برای شفای عاجل حتی با وقوع پدیده مرگ می باشند تا از این درد و محنت رهایی یابند. این دسته از انسانها لحظه به لحظه بین دنیای مادی که در آن به سر می برند و دنیای غیب که بسیار به آن نزدیک شده اند، شاهد تجلیات نور و صداهایی هستند که دیگر افراد سالم پیرامونش عاجز از درک آن می باشند، پس می شود اذعان داشت که این دسته از انسانها که شامل بیماران صعب العلاج و سالها در بستر بیماری هستند، نسبت به وقوع پدیده مرگ حساس تر از سایرین می باشند.

دسته ای دیگر، مجاهدان و سربازان و جنگاوران جبهه های جنگ می باشند که لحظه به لحظه در معرض تیر و ترکش و حمله دشمن به سر می برند، و زندگی اشان در هنگامه نبرد توام با جنگ و گریز و هجوم و دفاع است. اینها نیز گاهی اوقات که بارانی از تیر و بمب ها به سرو رویشان می بارد، واقعا مرگ را به چشم خویش می بینند و شاهد تجلیاتی از پررنگ شدن دنیای غیب و کمرنگی جهان مادی که فعلا در آن به سر می برند، می شوند. به همین خاطر است که این دسته از جنگاوران اگر واقعا در راه دفاع از وطن و حق و حقیقت به جنگ با دشمن عازم شده باشند، نزد خداوند دارای اجری عظیم و پاداشی غیرقابل توصیف خواهند بود. اینها نیز نزدیکی مرگ را در لحظات و همه دقایقی زندگی خویش  احساس نموده و با مرور خاطرات گذشته اشان و عبرت از پدیده های درحال وقوع در زندگی اشان که در معرکه تیر و بمب و آتش سوزان جنگ است، به پالایش نفس و تزکیه واقعی نائل می آیند.

و بالاخره باید گفت دسته ای دیگر هستند که می توان گفت تعدادشان در حال حاضر به اندازه انگشتان دست نمی باشد. اینها اولیا الله خاص هستند که در هر لحظه از زندگی، چه لحظات توام با امنیت و سرزندگی و چه لحظاتی توام با درد و رنج و محنت و چه در زمان هایی که مواجه با خطرهای جانی همچون رزمندگان هستند، ذره ای از روحیات و خلقیات معنوی آنها در اتصال به جهان غیب کم نمی شود. این دسته از انسانها که لقب اشرف مخلوقات برایشان بسیار برازنده است، تا آن حد پیش می روند که محرم دستگاه الهی می گردند، و آنقدر برای مرگ لحظه شماری می کنند که انگار یک عاشق دلباخته برای وصال به معشوقش اینچنین لحظه شماری می کند. اینها بواسطه شناختی که از رمز و راز آفرینش و آگاهی و ایمانی که به شکوه و عظمت جهان های روحی دارند، لایق دریافت اخبار و اسرار زندگی خویش که یکی از آن اسرار، زمان وقوع مرگشان است، می شوند. و همانگونه که گفتم این دسته از اولیاالله تعدادشان در حال حاضر بسیار بسیار اندک است، مثلا به اندازه تعداد انگشتان یک دست.

بهرحال روزی فرا خواهدرسید که کوس رحلت برای همگی ما نواخته شود، پس چه بهتر که از قبل خود را مهیای این واقعه مبارک کرده باشیم، و با تحصیل علوم روحی و تزکیه نفس، چشم انتظار جمال نورانی فرشته مرگ باشیم تا آنکه آن شاهد ماهرو را در آغوش بکشیم. انشاالله.

مثنوی ارواح...
ما را در سایت مثنوی ارواح دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0masnavi-arvah1 بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 23:11